رستاخیز جان

نوشتارهایی در باب رستاخیز جان

رستاخیز جان

نوشتارهایی در باب رستاخیز جان

۲ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

یکی از جالب ترین کتاب هایی که  این اواخر خوانده ام، کتاب دروغگویی روی مبل از اروین یالوم بود. اسم اروین یالوم را زیاد شنیده بودم و موقعی که اسم کتاب و نشست های «یالوم خوانی»به گوشم خورد، فکر کردم که این جناب یالوم باید آدم خفنی باشد که اینقدر یالوم خوانی گسترش پیدا کرده😄

به محض اینکه کتاب را کتابخانه دیدم بدون فکر کردن به اینکه الان دوست دارم بخوانمش یا نه، از روی قفسه قاپیدمش و فکر کردم نهایتا تورقی میخوانم تا حداقل بدانم چه نوشته.

۵۰۰ و اندی صفحه را یک سره خواندم، جوری که بعد تمام شدنش چشم هایم تقریبا در آمده 😰


مثل موقعی که آدم یک نوشیدنی جدید را امتحان میکند، فکر میکند چقدر خوشمزه است و همان اول یک کله میخوردش، بعد شروع میکند به مزه مزه کردن قطره های آخر و قضاوت کردن درمورد خوشمزه بودن یا نبودش، ارزش داشتن برای دوباره خوردنش یا نه و کلی چیز دیگر و آخرش هم فکر به اینکه اصلا انقدرها هم خوشمزه نبود که یک کله بخورم!؛ این روزها داشتم این تجربه را آرام آرام مزه مزه میکردم.

تجربه یالوم خوانی را در این کتاب خلاصه نمیکنم و به دنبال آثار دیگرش هم هستم اما در مورد این کتاب فکر میکنم شاید طعم جدید تلفیق روانشناسی و داستان است که جذابیت ابتدایی زیادی به کتاب میدهد وگرنه اگر کمی مزه مزه اش کرد، طعم های تکراری در عمق فنجان پیدا خواهد شد.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۷ ، ۱۷:۲۶

«با نام و یاد خدا»


اولین باری که کتاب رستاخیز جان را خواندم چیز زیادی دستگیرم نشد و عاجز از دانستن معنی بعضی کلمات و عدم درک برخی جملات، کتاب را نیمه تمام رها کردم. از آنجایی که قرار بود مطالعه گروهی داشته باشیم و این کتاب هم پیشنهاد یکی از اعضای گروه بود، پیش خودم خجالت زده بودم که چقدر نفهمیدمش و لابد بقیه چقدر فهمیدنش! بعدها که یکی از دوستان حاضر در همان گروه گفت که دقیقا همین وضعیت را داشته خیالم آسوده و عزمم جزم شد برای مطالعه دوباره کتاب. بار دوم تا آخر خواندم و قسمت های بیشتری را متوجه شدم. اما نثر سنگین لغوی و ادبی کسی که همیشه به کارها و فعالیت هایش و بیشتر از آن به حال معنوی اش غبطه میخوردم، یک جورهایی باعث سرخوردگی ام شد و دیگر پیگیر مطالعه بقیه کتاب هایی که هنوز نخوانده بودم نشدم. با این حال، طعم خوب و شیرین کتاب های قبلی هنوز در ذهن و خیالم  باقی مانده بود...


مدت ها پیش چند ساعتی به دنبال اسمی مناسب برای وبلاگ بودم تا چشمم به جلد یکی از کتاب هایم افتاد؛ رستاخیز جان _ ادبیات فرهنگ رسانه _ سیدمرتضی آوینی

وبلاگی که قرار بود با معرفی کتاب جایی باشد برای رستاخیزجان ها و روزها و ماه های بعد، مطالب دیگری هم به معرفی کتاب اضافه شد، ولی شروع کار پشت انبوهی از ایده ها و فکرها و تعلل ها باقی ماند. 


امروز پیش خودم فکر کردم، به هوای روح و جان چروک خورده خودم هم که شده، باید رستاخیزجانْ خوانیِ هایِ دوباره کنم...





۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ بهمن ۹۷ ، ۰۱:۳۷